Translation of "دور انداختن" into English. throw away, lose, discard are the top translations of "دور انداختن" into English. Sample translated sentence: دور انداختن آن حماقت است: دور انداختن چه؟ ↔ It
دور انداختن - معنی در دیکشنری آبادیس. معنی انگلیسی: discard, reject, relegate, scrap, chuck, deep-six, junk, ditch. لغت نامه دهخدا. فرهنگ فارسی. واژه نامه بختیاریکا. مترادف ها. فارسی به عربی. پیشنهاد کاربران. پیشنهادی ثبت نشده است.
دور انداختن . [ اَ ت َ ] (مص مرکب ) دور افکندن . بدور انداختن . برزمین انداختن . انداختن چیزی بی ارزش را چنانکه پوست میوه یا پس مانده ٔ غذا را. کنار انداختن . به کناری پرت کردن . (از یادداشت مؤلف ).
اگر سوالی در ارتباط با " دور انداختن " دارید بپرسید. معنی دور انداختن به انگلیسی - معانی، جمله های نمونه، مترادف ها و متضادها و ...
دور انداختن. From Wiktionary, the free dictionary. Jump to navigation Jump to search. Persian Etymology .
لغت نامه دهخدا. دور انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) دور افکندن. بدور انداختن. برزمین انداختن. انداختن چیزی بی ارزش را چنانکه پوست میوه یا پس مانده غذا را. کنار انداختن. به کناری پرت کردن. ( از یادداشت مؤلف ). تغییر. کضل.
ترجمه "دور انداختن" به انگلیسی . throw away, lose, discard بهترین ترجمه های "دور انداختن" به انگلیسی هستند. نمونه ترجمه شده: دور انداختن آن حماقت است: دور انداختن چه؟ ↔ It would be folly to throw away: what?
1 دور انداختن. معادل ها در دیکشنری فارسی: دور انداختن دور ریختن. مترادف و متضاد dispose of get rid of. to throw something away. چیزی را دور ریختن. So when are you going to throw away those old magazines?
معنی لَّعْنَةَ: دور بودن از رحمت (کلمه لعن به معنای دور کردن ملعون از رحمت است ) معنی نُبِذَ: دور انداخته شد - انداخته شد(کلمه نبذ به معنای دور انداختن چیزی است) معنی أُفِکَ: از حقیقت دور شد
معنی و نمونه جمله دور انداختن - همراه با مترادف و متضاد، تلفظ صوتی آمریکایی و بریتانیایی، to throw away, to discard, deep-six, reject, relegate, scrap
حقوق الطبع والنشر: شركة خنان ليمينغ لتكنولوجيا الصناعة الثقيلة المحدودة. رخصة أعمال