الخط الساخن الوطني: +8615538086571

پخش کردن - معنی در دیکشنری آبادیس

( مصدر ) ۱- پراکنده کردن پاشیدن متفرق کردن . یا پخش کردن روز بر کسی یا بر دل کسی . پریشان کردن روزگار یا خاطر او. ۲- یخت ریز ریز و خرد کردن. ۳- بخش کردن بخشیدن تقسیم کردن توزیع کردن .

پخش کردن از خرد کردن کارخانه 300 تن ...

پخش کردن از خرد کردن کارخانه 300 تن در ساعت کارخانه هزینه ماشین آلات زغال سنگ 100 تن در ساعت ...

خرد کردن - معنی در دیکشنری آبادیس

- خرد کردن پول ؛ پولی با قیمتی بیشتر را بچند پول کم قیمت معادل آن بدل کردن و آنرا دادن و پولهای کوچک تر در عوض ستدن. - خرد کردن سبزی یا گوشت یا قند ؛ بقطعات ریز بریدن آن.

جست‌وجوی خردکن‌پخش‌کن واژه‌یاب

جست‌وجوی «خردکن‌پخش‌کن» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

جست‌وجوی پخش واژه‌یاب

پخش . [ پ َ ] (ص ) پهن . پخت . (فرهنگ فارسی معین ). پراکنده . پاشیده .- پخش شدن ؛ با زمین هموار شدن . خرد شدن : ز تیغش همی لعل شد باد و گردز گرزش همی پخش شد اسب و مرد. اسدی .و در فره

پخش - معنی در دیکشنری آبادیس

پخش. [ پ َ ] ( ص ) پهن. پخت. ( فرهنگ فارسی معین ). پراکنده. پاشیده. - پخش شدن ؛ با زمین هموار شدن. خرد شدن : ز تیغش همی لعل شد باد و گرد. ز گرزش همی پخش شد اسب و مرد. اسدی. و در فرهنگها به کلمه پخش مطلق ...

جست‌وجوی پخش سازی واژه‌یاب

جست‌وجوی «پخش سازی» در لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید، سره، مترادف و متضاد، فرهنگستان، دیکشنری انگلیسی و فارسی در بیش از یک میلیون واژه.

معنی پخش در دهخدا جدول یاب

معنی پخش در لغت نامه دهخدا: پخش، رجوع به پخس شود، پخش، پهن، پخت، پراکنده، پاشیده،- پخش شدن، با زمین هموار شدن، خرد شدن: ز تیغش همی لعل شد باد و گردز گرزش همی ...

معنی خردکن پخش کن - واژه‌های مصوّب ...

دستگاهی که کُلَش و بقایای گیاهی را خرد و پخش می‌کند دستگاهی که کُلَش و بقایای گیاهی را خرد و پخش می‌کند ... جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده ...

<< Previous:سنگ شکن ضربه ای گیاه خرد کردن
>> Next:مخطط تدفق عملية الكاولين

المزيد من الأجهزة


المزيد من الحالات




رقم الطلب
استشارة مجانية عبر الإنترنت
ترك رسالة على الانترنت

حقوق الطبع والنشر: شركة خنان ليمينغ لتكنولوجيا الصناعة الثقيلة المحدودة. رخصة أعمال